ماه گذشته بود که خبر احیای برخی از کارکردهای سلولی مغز یک خوک کشته شده در دانشگاه ییل در صدر اخبار علمی قرار گرفت. البته محققان نتوانستند آنقدر مغز خوک را احیا کنند که دوباره هوشیار بشود اما همین مقدار هم برای به وجود آمدن سوالات اخلاقی متعدد در اذهان دانشمندان کافی بود.
احیای مغز خوک مرده شاید یک دستاورد مهم و حتی هیجانانگیز به نظر برسد اما وقتی به آیندهاش فکر کنید، سوالات زیادی برایتان به وجو میآید. اگر مغز حیوانات آزمایشگاهی قابل احیاست، آیا از این پس به محافظت بیشتری نیاز دارند؟ این احیای مغز برای انسانها هم ممکن است؟ اگر اینطور بشود، خانواده بیماران همچنان به اهدای اعضای بدن عزیزانشان راضی میشوند؟ آیا آزمایش روی مغز انسانهای مرده نیازمند قوانین جدید است؟
جورج آناس یکی از دانشمندانی است که نگران عواقب احیای مغز خوک مرده است. آناس پروفسور حقوق سلامت، اخلاق و حقوق بشر در دانشگاه بوستون است و معتقد است استفاده از صفاتی نظیر شوکه کننده» در رسانههای اجتماعی برای توصیف این نوع دستاوردها عجیب است. انگار افراد نه درباره علم بلکه درباره ترفند و داستان علمی تخیلی صحبت میکنند.
محققان دانشگاه ییل مغز یک خوک مرده را در محفظهای که برای این آزمایش طراحی کرده بودند، قرار دادند. سپس به مدت شش ساعت ترکیبی از مواد شیمیایی را به رگهای خونی مهم مغز هدایت کردند. این روش باعث کاهش زوال سلولها و بافتها شد و در نتیجه برخی از کارکردهای مولکولی بازسازی شدند. چیزی که در اذهان عمومی جا افتاده این است که چنین آزمایشی نه یک مغز زنده بلکه مغزی با سلولهای فعال میسازد.
اما نباید فراموش کرد که این اولین گام بوده و قطعات این موفقیت منجر به آزمایشات بیشتری در این زمینه خواهد شد. اگر دوست دارید بدانید موضع اخلاق و قانون نسبت به احیای مغز خوک مرده و سایر موجودات چیست و این مسیر باید به کجا منتهی بشود، مصاحبه کوتاهی از پروفسور آناس را بخوانید. در این مصاحبه مهمترین مساله اخلاقی مطرح در این آزمایش بررسی شده است.
برداشت شما از پتانسیل علمی این آزمایش در زمینه توانایی ما برای دور زدن مرگ یا دست کم درمان جراحات مغزی چیست؟
جاودانگی – از طریق زنده نگه داشتن مغز کارای انسان در یک شیشه – هیچ ربطی به آزمایش احیای مغز خوک مرده ندارد مگر در ذهن نویسندههای داستانهای علمی تخیلی.
اولا محققان موفق به زنده نگه داشتن سلولها شدند نه کل مغز و کار روی سلولهای خوک انجام شده نه انسان. چیزی که این روش ساخته، راهی برای زنده نگه داشتن برخی از سلولهای مغزی برای مدت طولانیتری نسبت به قبل است. و این میتواند منجر به پروتکلهای تحقیقاتی جدید برای این سلولها بشود.
آیا این تحقیق نشان میدهد باید محدودیتها و قوانین حمایتی جدیدی وضع بشود؟ اگر اینطورست پیشنهاد شما چیست؟
محدودیتهایی درباره کارهایی که میتوان با بدن انسان مرده انجام داد، وجود دارد. معمولا این اجساد باید دفن یا سوزانده بشوند. رضایت خانواده هم برای آزمایش روی جسد انسان لازم است. در غیر این صورت محققان به در نوعی از ی جنازه درگیر میشوند.
اما این آزمایش روی بدن خوک انجام شده نه انسان. و وقتی قبول کردید خوک را قصابی کنید و بخورید به سختی میتوان گفت انجام تحقیقات آزمایشگاهی روی اندامهای خوک مرده نیازمند نظارت باشد.
حتی این استدلال که اگر تعداد سلولهای مغزی زیادی احیا بشوند، ممکن است خوک احساس درد کند در مقابل روشهای مجازات زندانیان نامربوط به نظر میرسد. انسانهایی که با انواع ترکیبات دارویی مجازات میکشند و به خاطر بی حس شدن حتی نمیتوانند دردشان را بروز بدهند.
چنین دستاوردهایی میتواند منجر به تقاضای مداخله پزشکی بیشتر از سوی خانواده بیمارانی بشوند که دچار مرگ مغزی شدهاند؟
چنین نگرانیهایی نادرست خواهند بود. این تحقیق به هیچ عنوان تعریف مرگ مغزی را تغییر نمیدهد. در حال حاضر مرگ مغزی یعنی توقف بازگشتناپذیر عملکرد مغز به صورت کلی. این تعریف به عدم کارکرد در سطح سلولی نیاز ندارد و در نتیجه تحت تاثیر این آزمایش قرار نمیگیرد.
اگر آینده آزمایش احیای مغز خوک مرده را در نظر بگیریم، آیا ممکن است کسانی از اهدای اعضای بدن عزیزانشان سر باز بزنند به این امید که روزی پزشکی بتواند مغز آنها را زنده کند؟
شاید! اما فکر میکنم غلط باشد چنین تحقیقی را فقط از دریچه پیوند عضو بررسی کنیم. ما به پیوند عضو به عنوان راهی برای زندگیبخشی از دل مرگ وابسته هستیم و به همین خاطر همواره چنین دستاوردهایی را از این منظر نقد میکنیم. حتی احیای سلولهای مغز یک خوک مرده را!
منبع: اخرین خبر
بوی بهبود ز اوضاع ایران میآید!
مغز ,خوک ,مرده ,احیای ,آزمایش ,مغزی ,خوک مرده ,احیای مغز ,مغز خوک ,این آزمایش ,یک خوک
درباره این سایت